شوک درمای اقتصادی، الگویی مشابه شوک درمانی روانی دارد: بهربرداری از«فرصت» یک «فاجعه» (جنگ،زلزله، سقوط بازار، تحریم اقتصادی و ...) برای «افزایش قیمتها» و «کاهش تعهدات دولت به شهروندان» و سپس بهرهگیری از استیصال قربانی برای انطباقپذیر کردن او با «شرایط جدید.»
به گزارش پایگاه رسانه ای اجتماعی ردا، نادر فتورهچی در مقاله ای با طرح این سوال که«میدانید چرا دولت قادر به کنترل و مهار قیمت ارز و سکه نیست؟» چنین به تحلیل مسایل ارزی اخیر پرداخت:
چون اصلا قرار نیست آنها را کنترل و مهار کند! «ناکارآمد»است؟ بله،اما این موضوع ربطی به کارآمدی ندارد! قیمت سکه به ۴.۵ میلیون و دلار به ۱۵ هزار رسیده، چون شما در مرحله چهارم «شوک درمانی» قرار دارید!
کتاب «نایومی کلاین» با نام «دکترین شوک» یک دهه قبل تمامی مراحلی که امروز درحال تجربه آن هستیم را به ترتیب و نوبت تشریح کرده است.
مکانیزم عمل«شوک درمانی اقتصادی»،درست شبیه مکانیسم عمل«شوک درمانی روانی»ست: ایجاد یک ضربه مهیب به قربانی،خالی کردن ذهن او و سپس در اختیارگرفتن کنترلش.
شوک درمانی روانی، طرح دکتر«ایوون کامرون» بود که از طریق وارد کردن «شوک الکتریکی»، به گفته خودش «موجب میشود ذهن به لوح های پاک و نانوشته تبدیل شود که بتوان روی آن نوشت.»
جملهای که جرج اورول در کتاب «۱۹۸۴» اینگونه نوشت: « اونقدر فشارتون میدیم تا خوب تخلیه شید. بعد خودمون پرتون می کنیم.»
شوک درمای اقتصادی، الگویی مشابه شوک درمانی روانی دارد: بهربرداری از«فرصت» یک «فاجعه» (جنگ،زلزله، سقوط بازار، تحریم اقتصادی و ...) برای «افزایش قیمتها» و «کاهش تعهدات دولت به شهروندان» و سپس بهرهگیری از استیصال قربانی برای انطباقپذیر کردن او با «شرایط جدید.»
مکانیزم عمل «شوک درمانی» چه در عرصه «رواندرمانی»، چه در «اقتصاد سیاسی»، به زبان سادهتر این است:
وقتی مشت اول را زدی و قربانی گیج شد، از گیجی استفاده کن و مشت دوم را محکمتر بزن.
نخستین مورد از «شوک درمانی اقتصادی» در شیلی به وقوع پیوست. جایی که «میلتون فریدمن»، استاد دانشگاه شیکاگو به همراه جمعی از دانش آموختگانش، پس از کودتای پینوشه در سال ۱۹۷۳ به کاخ ریاست جمهوری شیلی نقل مکان کردند و به سمت «مشاور اقتصادی پینوشه» منصوب شد.
او به پینوشه توصیه کرد: «دولت جدید حدوداً ۳ تا۶ ماه وقت دارد و اگر از فرصت استفاده نکند و دست به اقدام نزند، دیگر فرصت مشابهی نخواهد یافت».
منظور از تغییرات این بود:کاهش مالیات، آزادسازی تجارت، خصوصیسازی آب، برق و تلفن، قطع بیمههای اجتماعی، آزادسازی قیمت سوخت، برداشتن تمامی سوبسیدها.
شیلی پس از کودتا، توسط فریدمن لقب «آزمایشگاه» گرفت. بعدها دولت تاچر با سرکوب اتحادیههای کارگری و شکستن «اعتصابات» نسخه فریدمن را اجراء کرد. عراق پس از اشغال، نیو اورلیان پس از طوفان کاترینا، روسیه پس از فروپاشی، آرژانتین دوران «ژنرال ها» و لهستان پس از اشغال نمونههای دیگرند.
نتیجه «شوک درمانی» فریدمن در «آزمایشگاه شیلی» این بود: ۳۰ سال رکودتورمی، زندگی بیش از ۴۰ درصد جامعه زیر «خط فقر»، تشکیل طبقه نوکیسه ابرسرمایهدار(با آقازادهها و خانمزادههای ریچکیدز) که به خود لقب «کارآفرین» دادهاند و همه نیز «خیریه» دارند!
ما تا کنون سه مرحله از «شوک درمانی» را تجربه کردهایم:
مرحله اول: دهه ۷۰ و استفاده از گیجی جامعه پس از جنگ و تصویب قانون خصوصی سازی
مرحله دوم: دهه ۸۰ قطع سوبسید و برنامههای حمایتی با نام «طرح تحول اقتصادی» و «هدفمندی»
مرحله سوم: شوک قیمتی ۹۳ و افزایش ۳ برابری تمام کالاها و خدمات
شیوه عمل شوک درمانی مرحله چهارم:
الف-افزایش۳ برابر قیمتها
ب-ایجاد شرایط ذهنی جامعه با کمک رسانهها برای افزایش بیشتر
ج-وحشت درجامعه
د-ایجاد نمایش«تلاش برای مهار قیمت»
ه- ایجاد احساس رضایت از بیشتر نشدن قیمتهای پیشبینی شده در رسانهها و افزایش بیشتر قیمتها
ز-تثبیت ۳ برابر قیمتها
دعوای رسانهای «ناکارامدی» نباید ما را گول بزند. دولت میتواند با بازگرداندن وجوهی که بشکل «وام» به آقازادهها داده، بازگرداندن دلارهای خارج شده توسط وابستگان و بستگان، بازپسگیری دارایی«خصوصی/غارت شده» و دهها برنامه دیگر، قیمتها راکنترل کند اما نمیکند، چون این مرحله چهارم «شوک درمانی» ست.
مقدمات «تغییر رفتار» با چشمانداز دستیابی به اقتصاد بازار آزاد(مثلا اقتصاد پویا) مستلزم این شوک قیمتیست. ما بزودی بعد از پایان رجزخوانی به بازار جهانی خواهیم پیوست و قیمتها باید بر اساس وزنمان در بازارجهانی«واقعی»شود: سقوط پول ملی به معنای ارزان شدن نیروی کار و ابزار تولید است.
برای آنکه انگیزه حکومت در چینش دردناک این مقدمات «پیوستن» به بازار جهانی از طریق وارد کردن «شوک قیمتی» را بهتر درک کنید، زمزمه عضویت در معاهده پالمرو(FATF)، زمزمه اقتصاد بدون نفت(توریسم) و اجرای طرح کارورزی را مد نظر داشته باشید.
بر اساس FATF،ایران با نشان دادن «اولین سیگنال نورمالیزاسیون» آماده مذاکره برای پیوستن به«بازار جهانی» میشود و سپس با توجه به سقوط شدید ارزش پول ملی «کارگر ارزان» یکی از «محصولات»ش در بازار جهانی خواهد بود که بعد از اجرای «اصلاحات نمایشی-بن سلمانی»، میتواند با آن«نمایش رونق» بدهد.
دولت طرح کارورزی را با ادعای «اشتغالزایی» راه انداخت، اما عملا شغلی ایجاد نشد، بلکه برای «بازار جهانی» یک ارزیابی صورت گرفت که در ایران میتوان «نیروی کار» را بدون بیمه و با حقوق روزانه زیر ۱ دلار (و حتی زیر۵۰ سنت) استثمار کرد. میلیونها نفر در این طرح «بردگی» بطور داوطلبانه ثبت نام کردند.
تبدیل شدن نیروی کار به «کالا»ی قابل عرضه در بازار جهانی را با یک مثال بسنجیم: فرض کنیم شرکت سامسونگ یا فیات و... بگوید میآیم در کویر لوت خط تولید میزنم و به هر داوطلب که بتواند با ۴۰۰هزار تومان و بدون بیمه کار کند، شغل میدهم. فکر میکنید چند صد هزار نفر داوطلب میشوند؟ بیشمار!
مقدمات فقط به شوک قیمتی، زمزمه تصویب معاهده پالرمو و طرح کارورزی محدود نیست. دولت در کنار این موارد، میکوشد «اقتصاد بدون نفت» (توریسم) را که یک «رویا» برای ایرانیان است «کمی بیش از یک نمایش» به راهاندازد. «توریسم» اما «آزادی اجتماعی» لازم دارد.
جانشین کردن «صنعت توریسم» به جای «صنعت نفت» مستلزم انجام یکسری «اصلاحات نمایش-بنسلمانی» است که بهترین زمان برای اجرای آنها در لحظه «شوک اقتصادی» و «گیجی» جامعه است.
«چهارشنبههای سفید»، ایجاد جو خبری برای آزادی ورود زنان به استادیوم، جو خبری دست دادن فلان داور با داور زن، جو خبری نشان آغوش کشیدن بازیکن تیم کرواسی توسط رییس جمهور زن این کشور، شرکت زنان بدون حجاب در المپیاد دانشگاه بهشتی و ... زمینهچینی برای اجرای این «اصلاحات بنسلمانی» ست.
همین حالا اگر بگویند دلاری که میرود ۲۰ هزارشود،۸ هزار وحجاب دربرخی جاها اختیاری وشغل۴۰۰ هزاری در کویر فراهم و خواستههای «جامعه جهانی» درباره امنیت اسراییل داده شده، بخشهایی از جامعه (چه طبقه متوسط که خواهان آزادی اجتماعی و اعتبار پاسپورت ست،چه طبقه فرودست که نان میخواهد) آرام میشوند.
تصویری که در بالا داده شد را در پرتو این نکته ببینید: «شوک درمانی» یعنی زدن ضربه دوم به کسی که گیج ضربه اول است و بعد «پر کردن لوح سفید»ش با مواد و مصالح دلخواه.از این حیث حکومت ما را به مرگ گرفته تا به تب راضی شویم و وقتی در وحشت مرگ به سر میبریم، تب را به شکل «درمان» ببینیم.
مسیر حرکت کنونی، چنین مسیریست. مرحله «شوک» به اوج رسیده و مرحله «اصلاحات پس از شوک» عنقریب فرا میرسد. آنگاه خواهید دید چرا بارها گفته شد «رژیمچنج همان برجام ۲ ست» و چرا خواستیم منابع مالی رسانههای نوظهور که به افکار عمومی جهت میدهند رابدانیم و چرا به «فعالان» گفتیم«کارمندان»
این مسیر مملو از ابهام و اما و اگر است. هزاران حادثه و رخداد پیشبینی نشده میتواند کل بازی را عوض کند. فساد، بیکلاه ماندن سر برخی در «سفره بازار جهانی» و خیلی چیزهای دیگر ممکن است این مسیر را کُند و یا تغییر دهد.
امیدوارم فهمیده باشید که ما با چه «کارمند/غضنفر/جانوران»ی طرف هستیم و مادامیکه دل به «هشتگ» و «ترندبازی» ببندیم، دولتها با هم بدهبستان میکنند، این «کارمند کوچولوها» هم «ترند» میکنند و «حقوق» میگیرند.
کسانیکه در سال ۹۶ به دولت بنفش رای دادند و پس از دیماه«برانداز»شدند، بویژه اگر مقیم کانادا و بریتانیا و آمریکا و ...باشند از اجرای مو به موی «دکترین شوک» غرق در لذت میشوند. لذا چندان جای تعجب ندارد که زیر این رشته توییت بنویسند «اینکه بد نیست»، بله، برای شما نیست، از سرتان هم زیادست.
ترجمه شده از کتاب: ظهور سرمایهداری فاجعه | نایومی کلاین {نایومی کلاین (به انگلیسی: Naomi Klein) (متولد ۱۹۷۰) یک روزنامهنگار و فعال اجتماعی کانادایی است که بیشتر از همه به بهخاطر تحلیلها و نقدهایش بر جهانیسازی شرکتی(corporate globalization) کردهاست. این نقدها و تحلیلها از دیدگاه سوسیال دموکرات وارد شدهاست.)
اخبار مرتبط:
زینب سادات ارغوانی
- تهران
- http://www.radanews.com
- ARGHAVAN.1370@YAHOO.COM
- 1397/03/04
ارغوانی از نویسندگان ردا است که تجربه فعالیت های رسانه ای خود را با حضور در دوره های اموزشی ردا آغاز کرده، تحصیلات او ارشد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی است.
نظرات خوانندگان